بیست و دو ماهگی عسلکم
سلام عزیزترینم قریونت برم که با بزرگتر شدنت لحظه های خاطره انگیزی رو برام به تصویر می کشی.... عزیز دلم بیست و دوماه و دو روز از زندگی زیبات رو پشت سر می ذاری .... الان رفتی تو حمام و داری آب بازی و رنگ بازی می کنی.... وقتی می خوای آب بازی کنی می گی: "بیم حموم" خلاصه تقریبا هر روز در حال آب تنی هستی .... همش هم می گی : "مامان جون" می گم : "بله " بعد با زبان شیرین خودت هزارتا کلمه ردیف می کنی و می گی جدیدا " آمدم" رو یاد گرفتی روزی هزار بار می گم آوا ... می گی:"بله" می گم :"بیا" می گی :"آندن" :) به جای "م "...از "ن "استفاده می کنی بعد خودت می گی مامان ...من می گم بله... می گی بیا... بعد خودت ه...